با تو ام عشقم قسم خوردهی پنهانی من
با تو ام عشق قسم خورده ی پنهانی من
با تو ام بی خبر از حال پریشنانی من
با توام لعنتی خالی از احساس بفهم
بی قرارت شده ام شاعره خاص بفهم
با تو ام عشق قسم خورده ی پنهانی من
با تو ام بی خبر از حال پریشنانی من
با توام لعنتی خالی از احساس بفهم
بی قرارت شده ام شاعره خاص بفهم
خیلی وقته که
کسی نگرانم نمیشه
درست از وقتی که توورفتی ....
دلگیرم
دلم گرفته است یا دلگیرم
یا شایدهم دلم گیر است نمیدانم.....
اصلا هیچ وقت فرق بین اینها را نفهمیدم
فقط میدانم دلم یک جوری میشود
دلم که اینطور میشود غصه های خود که هیچ
غصه های همه دنیا میشود غصه من
حکایت ما آدم ها
حکایت کفشاییه که
اگه جفت نباشند
هر کدومشون
هر چقدر شیک باشند
هر چقدر هم نو باشند
تا همیشه
لنگه به لنگه اند
کاش
این همه آدمای لنگه به لنگه زیر این سقف ها
به اجبار ، خودشون رو جفت نشون نمی دادند . . . !
احساس عشـــق نســبت به دیـــگران ،
هرگـــز به ما لطــــمه نمیـــزند !
ایــن انتظـــــار ِ عـــشــق از دیگــــران اســت
کـــه روح مـــا را زخمـــی میکــند
پس بی انتظار از دیگران عشق بورزیم
دیگر تو را میان غزل گم نمیکنم
تا دارمت نگاه به مردم نمیکنم
در گیر و دارتلخ رسیدن به درد عشق
حتی به جان خیش ترحم نمیکنم
این فصل پا به ماه غمی ژرف گونه بود
هرگز به این بهار تبسم نمیکنم
من در بهشت عشق توادم شدم ولی
خود را خراب خوردن گندم نمیکنم
ای بهترین بهانه برای نمردنم
دیگر تورا میان غزل گم نمیکنم