استاتوس
هر چه میخواهد دل تنگت ،
ســــــــــــــاکت
کسی درک نخواهد کـــرد…
از لحاظ قیافه ، آدمیـــم !
از لحاظ عاطفه ، عدمیــم !
گاه جـــــمـلـه ای از تو
حـــــمـلـه ای میشود به او!
واژگانت را سازگار کن!
دروغگو زیاد نشده ، حرف راستِ که مفت هم نمیارزه
راه که بی راه بشه ، غریبه میشه راه بلد !
همه ﺍﺧﻄﺎﺭ ﻫﺎ “ﺯﻧﮓ” ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ
ﮔﺎﻫﯽ “ﺳﮑﻮﺕ ”
ﺁﺧﺮﯾﻦ “ﺍﺧﻄﺎﺭ” ﺍﺳﺖ . . .
פֿـבآیـــآ بـِـﮧ سَلـآمَــتـﮯ פֿـوבِت
نـَ ـﮧ بَنــבه هاےِ بـیـפֿـوבِت . . !
وقتی “دلبر” ﺩﺍﺭی ؛ ﺑﺎید ﺍﺯ بقیه “ﺩﻝ برﺩﺍﺭﯼ”
همه یادشون میمونه باهاشون چیکار کردی
ولی یادشون نمیمونه براشون چیکار کردی!
آخرش معلوم نشد زمانه عوض شده یا آدم هایش ؟!
اما پیداس دستشان در یک کاسه است!
بر درخت زنده بی برگی چه غم ؟
وای بر احوال برگ بی درخت !
“معرفت” یه موقعی لباس رفاقت بود ،
الان “منفعت” جاشو گرفته
آدمها چه موجودات دلگیری هستند
وقتی سوزنشان را نخ میکنی ، برایت دروغ می بافند !
چون بسى ابلیس آدم روى هست
پس به هر دستى نشاید داد دست !
چاره ای نیست
این روزها طرح روی جلد آدمهاست که پرفروششان میکند نه متنشان!
هرکــے پُشـتِمونــــــو خـالــــے کـَـرد ،
دیگــــﮧ مُتعَــــلق بــــﮧ هَمــــونجا میشــــﮧ . . .
هر کس را به انداره ای در دلت داغ کن
که لازم است
انگور را هم
که زیاد بجوشانی نجس میشود…