اس ام اس داغون
خسته اونــے نیســتــ ڪہ خـوابــیــده
اونـــیـــه ڪہ نـمـیـتـونـه بـخــوابــه . . .!
•
•
•
به مغزم کلیک که می کنم بالا نمی آید !
•
•
•
•
کاش سرم را بردارم و برای یک هفته
و روی شانه هایم در جای خالی سرم چناری بکارم
و برای یک هفته در سایه اش آرام بگیرم
•
•
•
•
ﺩﻟـﺖ ﻧـﻤـﻲ ﺧـﻮﺍﺩ ﺑـﻴـﺪﺍﺭ ﺑـﺸـﻲ
ﻫـﻤـﻴـﺸـﻪ ﻧـﺸـﻮﻧـﻪ ی ﺗـﻨـﺒـﻠـی ﻧـﻴـﺴـﺖ !
ﻧـﻤـی ﺧـﻮﺍی ﻗـﺒـﻮﻝ ﮐـﻨـی ﮐـﻪ ﻳـﮏ ﺭﻭﺯِ ﺩﻳـﮕـﻪ ﺷـﺮﻭﻉ ﺷـﺪﻩ …
•
•
•
•
در زندگی من اتفاق هایی همیشه می افتند
دستی چوب لای چرخ آرزوهایم بگذارد
•
•
•
•
از روزگار از آدمـــــــها از خــودشـــــ
از این قابــها , از اثباتــ , از تـــــوضیــح
از کلماتــــی که رابـــطه ها را به گند میکشـــد
•
•
•
•
آخرین بار ڪه من از تهِ دل خندیدم
علتش، چهرهیِ ژولیدهیِ یڪ دلقڪ,
نقش یڪ خنده به صورت دارم و دلم میـــگرید …!
•
•
•
•
دست اتفاق های خوب زندگی ام را گرفته است
•
•
•
•
دست برداشتهام از توجهِ بی وقفه به حضور آدم ها
وجودهایی که ماندگاری ندارند…
•
•
•
•
گذاشتــم به دارم بکشنــد . . .
حوصلـــه اثبـــاتش را نـــداشتم . . !
•
•
•
•
•
این روزها که اسم دارند ، شماره دارند ، تعطیلی دارند ،
هفته و ماه و سال دارند اما افسوس که روح ندارند …
•
•
•
•
•
از فــَریــــادهایے که در گـــلویـــم خفـہ مانـد …
از اشـــــــک هایــی که قـاه قـاه خنــــده شـב …
و از حــــرف هایے که زنـــده بہ گـــور گــَشت در گــورستاטּِ دلـــــم
آســــاטּ نیست در پــَس خـــنـده هاے مصــنوعے گریــہ هاے دلت را ،
در بــی پنـــاهیت در پشت هـــــزاراטּ دروغ پنهـــاטּ کنے …
ایــــטּ روزهــا معنے را از زنـدگـــے حذف کــرבه امـ …
بدون تو برایـــم فرق نمــےکــُنـد روزهایـــم را چگونــہ قربانـے کنمـ
•
•
•
===============
•
•
مثل دوست داشتنهای تو کوتاه بود . . .
•
•
•
•
•
که خودت هم بدانی در راه نیست !
•
•
•
•
•
خوابهایم گاهی زیباتر از زندگیم می شوند
کاش گاهی برای همیشه خواب می ماندم
•
•
•
•
•
خسته اونــے نیســتــ ڪہ خـوابــیــده
اونـــیـــه ڪہ نـمـیـتـونـه بـخــوابــه . . .!
•
•
•
•
•
زنـدگــی انـگــار تـمــام ِ صـبــرش را بـخـشـیـده اسـت بـه مـن !
هـرچــه مـن صـبــوری میکـنـم او بــا بـی صـبـری ِ تـمــام هـول میزنــد
کـمـی خـسـتــگـی در کــن ، لـعـنـتـــی …
خـسـتـگــی ِ مــن بـه ایـن زودی هــا دَر نـمـی شـود …
•
•
•
•
•
راستی ، مگر حوصله هم جزء آن چیزهایی بود
که تو آورده بودی که موقع رفتنت همه اش را بردی ؟
•
•
•
•
•
کتاب سرنوشت برای هر کسی چیزی نوشت
دیگر هیچ ننوشت خط تیره گذاشت و گفت: تو باش اسیر سرنوشت…
•
•
•
•
•
داشتن آدمهایی که حالت رابپرسند!
ولی از آن بهتر داشتن آدمهاییست که وقتی حالت را میپرسند؛
•
•
•
•
•
•
•
•
•
•
خدا را چه دیدی شاید دوام آوردم !
گاهی میتوان کنارِ یک پنجره سیگار به دست و منتظر “پوسید” …
•
•
•
•
•
•
جز خوردن یک قهوه “تلخ” با تــــو . .